همانطور که دوره کلاسیک در اواسط دهه 1700 آغاز شد و دوران باروک در حال پایان یافتن بود، چند ویژگی تعیین کننده ظاهر شد.
در جایی که موسیقی دوره باروک سفارشی، کارآمد و پیچیده بود، صدای جدید دوره کلاسیک بر روی ساده کردن و همچنین بزرگتر کردن آنها تمرکز داشت.
در سطح موسیقی صرفاً، در دوره کلاسیک گزینه های بیشتری برای زمزمه کردن وجود داشت. ملودیها و آهنگهای ساده قدیمی از پلیفونی پیچیده (همه چیز به یکباره پخش میشد) غلبه کرد و آهنگسازانی مانند هایدن و موتزارت شکوفا شدند زیرا در نوشتن آنها بسیار خوب بودند.
سازهای دوره کلاسیک به طور مداوم در حال تغییر و تحول بودند زیرا جرقه های درخشان مختلف با نوآوری های مفید و ایده های انقلابی به وجود آمدند، اما دو پیشرفت اصلی وجود دارد که می توانیم به آنها اشاره کنیم – اول، پیانو.
پیش از این، صدای توانگی هارپسیکورد (یکی از سازهای کلاویهدار است ) در دوره باروک در همه جا پخش می شد، اما به تدریج به دلیل توانایی آن در نواختن بسیار ملایم و ظریف تر از هارپسیکورد، جای خود را به پیانو داد.
دومین پیشرفت عمده در صدا در دوره کلاسیک، گسترش ارکستر بود. در دوره باروک میتوان انتظار ارکسترهای زهی معمولی را داشت که گاهبهگاه همراه با بادی چوبی و هارپسیکورد اجرا میشد. اما از آنجایی که سازهای بادی چوبی مانند کلارینت، فلوت، هورن و ابوا بهتر و همه کاره تر شدند، آنها توانستند بخش خود را در یک ارکستر استاندارد بسازند.
و با تعداد زیادی سمفونی که اکنون ساخته می شود، ارکستر شبیه ارکسترهایی شد که امروز در سالن های کنسرت می بینیم. تحولات دیگر شامل ظهور کوارتت زهی بود (هایدن در اینجا پیشگام واقعی بود)، اما ستاره طلائی از ارکستر می آمد.
صدا و سازها بدون قطعات واقعی موسیقی چیزی نیستند. خوشبختانه، دوره کلاسیک شاهد افزایش گسترده تعداد انواع مختلف قطعات بود، بنابراین شما شروع به دریافت سمفونی، کنسرتو، قطعات تکنوازی و حتی اپرا می کنید.
هایدن، موتزارت، بتهوون، روسینی، پاگانینی و غیره همگی آثار خیرهکنندهای نوشتند که نشانه آن زمان بود، اما این بتهوون بود که واقعاً قالب کلاسیک را گسترش داد و زمینه را برای دوره بعد – رمانتیک – ایجاد کرد.
سمفونیهای او بهویژه به ابعاد بزرگی رسید (نهمین به یک ارکستر کامل و یک گروه کر بزرگ نیاز دارد) و اغلب عمیقاً جنبههای احساسی یا سیاسی داشتند.
انواع آثار کوچکتر نیز ساخته شدهاند، بنابراین به دنبال سوناتهای پیانوی گسترده از موتزارت و بتهوون و برخی کوارتتهای زهی ترک و شوخ از هایدن باشید. پادشاه اپرا باید موتزارت یا روسینی باشد (برای یک نقطه شروع خوب، اورتورهای او را بررسی کنید).
اساساً، وقتی صحبت از آن می شود، دوره کلاسیک صدای نظم ظریفی است که به تدریج تحت تأثیر احساسات و زیاده خواهی قرار می گیرد. با گذشت زمان و موفقیت آمیز بودن آزمایشهای موسیقی، صدا بیشتر و بیشتر رمانتیکتر میشد – به دوره رمانتیک پس از آن منتهی شد.
به گردآوری : مژگان سنگسری
جهت برقراری ارتباط با ما به شماره زیر می توانید پیام دهید : 09351451233